اختلاف مذاهب و ادیان و عقاید ناشی از اختلاف دیدگاههاست
نسبی بودن شناخت
( 2934)همچنانکه هر کسی در معرفت |
|
میکند موصوف غیبی را صفت |
( 2935)فلسفی از نوع دیگر کرده شرح |
|
باحثی مر گفت او را کرده جرح |
( 2936)وآن دگر در هر دو طعنه میزند |
|
وآن دگر از زرق جانی میکند |
( 2937)هر یک از ره این نشانها زآن دهند |
|
تا گمان آید که ایشان زآن دهاند |
( 2938)این حقیقت دان نه حقاند این همه |
|
نه به کلی گمرهانند این رمه |
( 2939)زآن که بیحق باطلی ناید پدید |
|
قلب را ابله به بوی زر خرید |
( 2940)گر نبودی در جهان نقدی روان |
|
قلبها را خرج کردن کی توان |
( 2941)تا نباشد راست، کی باشد دروغ |
|
آن دروغ از راست میگیرد فروغ |
( 2942)بر امید راست کژ را میخرند |
|
زهر در قندی رود آنگه خورند |
( 2933)گر نباشد گندم محبوبنوش |
|
چه برد؟ گندمنمای جو فروش |
( 2944)پس مگو کین جمله دمها باطلاند |
|
باطلان بر بوی حق دام دلاند |
( 2945)پس مگو جمله خیال است و ضلال |
|
بیحقیقت نیست در عالم خیال |
بیرون شو: برون شو، مخلص، راه برون آمدن. و در اینجا مقصود راه راست و درست است.
موصوف غیبى: آن چه حقیقت آن نهان است و نشانهاش پیدا.
فلسفى: آن که خواهد از راه به کارگیرى قیاسهاى منطقى به حقیقت برسد.
باحث: در اصل کاونده زمین است، و در اصطلاح کاوشگر در سخن.
باحثی: یعنی متکلمی که معنای الهی و قرآنی را با میزانهای علم کلام و استدلال شرعی مطرح و نظر فلسفی را جرح و رد میکند.
جَرح: در لغت به معنى وارد آوردن جراحت است، و در اصطلاح رد کردن یا ناقص دانستن دلیل بحث کننده.
زرق: تزویر، دو رویى.
از آن ده بودن: کنایه از آشنا بودن به مطلب.
بوى: امید.
به بوی زر: یعنی به امید آن که زرِخالص باشد.
چه برد؟: یعنی چه سودی میبرد؛ چه میتواند ببرد؟
زهر در قند رفتن: کنایه از دروغى در راست پوشیده شدن.
مَحبوب نوش: خوش خوراک، ذائقه پسند.
بر بوی حق: یعنی از این طریق که آرزوی حق در دلها هست.
خیال: تصور باطل و اندیشهای است که بر پایه حکمت و معرفت نباشد.
( 2934) همان طور که در معرفت الهى هر کس آن موصوف غیبى را بنحوى وصف مىکند . ( 2935) فلسفى نوعى شرح مىدهد و یک دلیل آورنده دیگر عقیده او را ابطال مىکند ( 2936) دیگرى بهر دو اعتراض کرده و طعنه مىزند و آن یکى از آوارگى و تظاهر جان مىکند که چیزى بسازد و بگوید ( 2937) اینها هر کدام نشانیهایى مىدهند تا شاید مردم گمان کنند که اینها اهل آن عالم هستند . ( 2938) ولى این مطلب را بدان که اینها نه همگى حقند و نه بکلى گمراهند . ( 2939) براى اینکه اگر حقى نباشد باطلى بوجود نمىآید چرا که قلب بامید زر خریدار پیدا کرده . ( 2940) اگر یک پول رایجى در جهان نبود ممکن نبود که کسى بتواند پول قلب را خرج کند . ( 2941) اگر راستى نباشد کى دروغ پیدا مىشود فروغ دروغ از راست سرچشمه مىگیرد . ( 2942) بامید راست کج را مىخرند و زهر را وقتى مىخورند که در قند پنهان شده است. ( 2943) اگر گندم خوب خوش خوراک نباشد گندم نماى جو فروش چه استفادهاى مىتواند بکند . ( 2944) پس نباید گفت که تمام ادیان باطلند زیرا ادیان باطل ببوى دین حق دام دلها شدهاند . ( 2945) و نباید گفت که اینها همه خیال و ضلال است خیال بدون یک حقیقى پیدا نخواهد شد .
انسان با شناخت محدودِِ عقلانی خود از هستی مطلق، تعریفها و برداشتهایی دارد، ولی هیچکدام از آنها با حقیقت حق انطباق ندارد. فیلسوفنما آن حقیقت مطلق را بهگونهای تفسیر میکند و آن باحث و پژوهشگر گفتههای فیلسوف را نقد میکند و شخص دیگری میآید و افکار آندو را نقد میکند و شخص چهارمی نیز از روی نفاق، تلاشی میکند.
جان کلام مولانا این است که فیلسوف و متکلم و یا بهطورکلی علمای ظاهر، نشانههایی به جویندهْ معرفت میدهند تا وانمود کنند که اهل روستای حقیقتند، حال آنکه در طول عمرشان هرگز پا به کوی حقیقت نگذاشتهاند. نکتهْ مهم برای جویندهْ حکمت این است که این گروهها نه بهکلی حقاند و نه بهکلی باطل و گمراه. اصولاً همهْ اهل مذاهب، هریک به وجهی حقاند و به وجهی باطل. جوینده باید هوشیارانه به قضیه بنگرد.
گمراهان هم ممکن است با وجود حق دوستی، گمراه شده باشند ، چراکه «دروغ از راست فروغ میگیرد» و جلوه میکند، زیرا گاه ظاهر آن مثل سخن راست است. مولانا میگوید: فریبکاران به همین دلیل گاه موفق میشوند که سخن خود را بهجای سخن حق جا بزنند. خلاصهْ کلام مولانا این است اختلاف مذاهب و ادیان و عقاید ناشی از اختلاف دیدگاههاست و نسبی بودن شناخت، موجب نسبی بودن حق و باطل میگردد. وجویندگان حقیقت در پى رسیدن به حق اند، و مدعیانِ راهنمایى آماده شکار ایشان، و هر یک به دیگرى طعنه می زنند، به قول(حافظ) :
یکى از عقل مىلافد یکى طامات مىبافد بیا کاین داورىها را به پیش داور اندازیم
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |